آخرین خبر :
ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ غضنفر
، ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎﺭﺵ پله ﻫﺎﻱ پله ﺑﺮﻗﻲ ، ﺑﻲ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﺎﻧﺪ !
.
.
.
جدیدترین شعر
حیف نون :
هی وی وی وی وی
وی وی وی وی وی
ترجمه :
شانه هایت را
برای گریه کردن دوست دارم !
.
.
.
زن به شوهر:
اگه من ازت جدا شم چی میشه؟
مرد: دیوونه
میشم.
زن: نمیری دوباره
زن بگیری؟
مرد: والا به
دیوونه اعتباری نیست !
.
.
.
تجربه نشون
داده
وقتی با دوستت
دعوات میشه
تازه میفهمی
چقدر از اسرار زندگیت با خبر بوده !
.
.
.
به غضنفر میگن
خیلی آقایی
میگه تازه
کجامو دیدی !؟
.
.
.
.
تازه فهمیدم
وسعت حرف های
من به اندازه ی شعاع خمیازه ی توست !
.
.
.
روباهى داشت با
موبایلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت:
پایین آنتن نمیده بده برات شماره بگیرم!!
روباه تا
موبایل رو داد به زاغ
راغ گفت: این
عوض اون قالب پنیری که کلاس سوم ابتدایى ازم زدی ! عوضی
.
.
.
زن : عزیزم ،
دنبال چی میگردی ؟
شوهر : هیچی
زن : هیچی !؟
یه ۴ ساعتی هست زل زدی به اون قباله
ازدواج مون!
شوهر : دنبال
تاریخ انقضا شم !
.
.
.
به یه بنده
خدایی میگن:
بزرگترین سوال
زندگیت چیه ؟
میگه:.......
برق میره کجا
میره !؟
.
.
.
در راستای
گرانی تخم مرغ:
پیشنهاد جدید
سر آشپز: املت رو با تخم مرغ شانسی درست کنید!
هم ارزون تره،
هم هیجان انگیزتر!
.
.
.
به غضنفر میگن:
تاحالا آبجو خوردی؟
میگه: جدا جدا
خوردم ولی باهم نه!
.
.
.
هرکس به طریقی
دل ما میشکند / ما هم به طریقی دلشان میشکنیم !
.
.
.
به دلیل گرانی
نان و تخم مرغ
بازی یه مرغ
دارم روزی چندتا نخم میکنه
ونون بیار کباب
ببر غیر قانونی اعلام شد !
.
.
.
حیف نون زنگ می
زنه مطب، می گه: متخصص پوست؟
منشی می گه
بله، حیف نون می گه پوست بز چند می خرید!؟
.
.
.
غضنفر میره
خواستگاری بهش میگن حرف دلتو بزن ، میگه گشنمه !
.
.
.
فرقی ندارد که
یک گاگول بی سواد باشی یا یک دانشمند
در هر صورت پشت
یک ماشین شاسی بلند آقا مهندس می شوی !
.
.
.
غضنفر میره
دکتر به دکتر میگه :
اقای دکتر از
وقتی رفتم دستشوئی دیگه کمرم صاف نشد .
دکتر بهش میگه
: عزیزم شما دکمه شلوارو به یقه بلوزت بستی !
.
.
.
گاهی وقتا به
جای خاموشی در جواب ابلهان ،
باید یه مشت
بخوابونی زیر چشمش!چون آدمی که ابله باشه ،
معنی اون سکوت
رو هم نمیفهمه !
.
.
.
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﺯﻥ ﻧﺰﺩ
علامه بزرگ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﭽﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
علامه ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﻭﺳﻂ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺯﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﺳﺖ آن ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﺪ .
ﺁﻥ ﺩﻭ ﺯﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ
دستان ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ از طرفین ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ کودک ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﻧﺼﻒ ﺷﺪ .
علامه ﮐﻤﯽ
ﺟﺎﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻗﺎﻋﺪﺗﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻣﯽﺷﺪ !